جدول جو
جدول جو

معنی شکافه زن - جستجوی لغت در جدول جو

شکافه زن
کسی که شکافه بر ساز می زند، نوازنده، ساززن
تصویری از شکافه زن
تصویر شکافه زن
فرهنگ فارسی عمید
شکافه زن
(اُ تُ)
کسی که شکافه بر ساز میزند و سازنده و ساززن. (آنندراج) (انجمن آرا). سازنده و مطرب. (برهان). مطرب. (ناظم الاطباء). زخمه زن. نوازندۀ ساز با مضراب:
مثال طبع مثال یکی شکافه زن است
که رود دارد بر چوب برکشیده چهار.
دقیقی (از اسدی).
فراز هر زمینی هست گویی صد نگارستان
میان هر درختی هست گویی صد شکافه زن.
قطران (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
شکافه زن
کسی که شکافه بر ساز زند مطرب
تصویری از شکافه زن
تصویر شکافه زن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(زَ)
یا کاه زنه. طوری از طناب که بکاه آگنند و بر ستور حمل کنند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(پَ / پِ)
نوازندۀ کاسه (از آلات موسیقی) :
ز بهر مقرعیان تاج شاه چین بستان
ز بهر کاسه زنان تخت میر روم بیار.
مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 194)
لغت نامه دهخدا
(یَ / یِ)
پیرایندۀ موها بشانه است. (از بهار عجم). کسی که شانه میکند و مویهارا پرداز مینماید. (ناظم الاطباء). خوارکننده مو به شانه. شانه بر موی زننده. تا خوار و نرم شود و کرکی و گوریدگی برود و تارها از هم باز شود:
عنبربویش بصد تجمل
از شانه زنان زلف سنبل.
محسن تأثیر (از بهار عجم).
، که شانه بر موی قرار دهد. که شانه بر گیسو قراردهد تا موی استوار ماند و زیبا نماید، که در بافتن گلیم و جاجیم و یا حلاجی پنبه آلت چون شانه بکار دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاسه زن
تصویر کاسه زن
نوازنده کاسه: (ز بهر مقرعیان تاج شاه چین بستان ز بهر کاسه زنان تخت میرروم بیار،) (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است فلزی که به وسیله آن پس از چاپ کردن اوراق شماره زده می شود. در قسمت بالای آن دستگیره ای فنری است که اگر آنرا با دست به طرف پایین فشار دهیم به وسیله شماره های فلزی که در داخل شماره زن قرار داده شده شکل یک عدد را بر روی کاغذ می زنند. شماره های فلزی که در داخل ماشین وجود دارد به طور خودکار عوض میشوند به این معنی که وقتی دستگیره را فشار می دهیم و یک مثلا عدد یک (1) بروی کاغذ زده شد شماره عوض می شود عدد دو (2) بروی کاغذ نقش خواهد بست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
امرأة الزّهرة
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
Flowering
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
en fleurs
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ابزاری در نخ ریسی که نخ را کلاف کند
فرهنگ گویش مازندرانی
نخی که سرگل گانده و دور چوب می پیچدوسیله ای در نخ ریسی سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
开花的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
ดอกบาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
цветущий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
blühend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
квітучий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
کھلنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
ফোটার
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
kuchanua
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
florescendo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
çiçek açan
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
開花する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
פורח
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
kwitnący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
berbunga
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
खिलना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
bloeiend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
floreciente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
fioritura
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شکوفه زن
تصویر شکوفه زن
꽃이 피는
دیکشنری فارسی به کره ای